دیروز مصادف با پانزدهمین سال آغاز فعالیت ویکیپدیا بود. ویکیپدیا مسلما چکیده حقیقتهای دنیا در مورد موضوعات مختلف نیست، اما میکوشد یک محیط دموکراتیک و مناسب، برای سر هم کردن دانستههای کاربران باشد.
آیا میتوانید حدس بزنید که در این چندساله، چند بار به ویکیپدیا مراجعه کردهاید؟!
در ادامهی معرفی موزه های معروف جهان ، در این قسمت میپردازیم به موزه دلپرادو . مکانی تاریخی که در اون از آثار فرانسیسکو گویا گرفته تا ولاسکوئز ، اعتباری بسیاری رو برای دلپرادو به ارمغان آورده. این موزه اسپانیایی، با هزینه بالایی که در سال دریافت میکنه و همینطور مدیریت صحیح، تونسته به یکی از معتبرترین و پربازدیدترین موزههای جهان تبدیل بشه. سیر تاریخی ساخت موزه از دوران کارلوس سوم و درگیری این مکان با جنگ فرانسه و استفاده از اون به عنوان انبار مهمات هم بسیار خواندنی هست.
ادامه متن کامل و تصاویر در: نسخه بیست و هفتم ماهنامه دیجیتال پان آرت
پیت موندریان “Piet Mondrian” + گالری تصاویری از آثار پیت موندریان
پیت موندریان (7 مارس 1872، آمرسفورت، هلند – 1 فوریه 1944، نیویورک، آمریکا) نقاش هلندی بود.
پیت موندریان نقاش هلندی، مى خواست تصاویر خود را از ساده ترین عناصر بسازد: خطوط مستقیم و رنگهاى خاص.
او به دنبال گونه اى نقاشى مبتنى بر وضوح و انضباط بود که به نحوى قوانین علمى یا ریاضى جهان هستى را انعکاس دهد. زیرا موندریان مانند کاندینسکى وکله از خیل عارفان بود و دلش مى خواست که نقاشى اش واقعیت هاى ثابت وراى صور دائم التغییر نمود ذهنى را متجلى سازد.موندریان ترجیح مى داد در آثارش از رنگهاى اصلى قرمز، زرد و آبى و نه از رنگهاى سیاه، سفید و خاکسترى استفاده کند.او همچنین عقیده داشت که واژگان تصویرى و هندسى آثارش به عنوان واقعیتى خالص ، ثابت و مستقل عرضه شوند .
10
نقاشی “از دریاچه” توسط جورجیا اوکیف (Georgia O’Keeffe)
این نقاشی توصیفی از دریاچه جورج (محل زندگی نقاش) است.
این دریاچه الهام بخش بسیاری ازآثار وی بوده است.
رویکرد فمینیستی به تاریخ هنر به اندیشه ای استناد میکنه که بر پایه اون، جنس در فهم آفرینش و محتوا و تکامل هنر، عنصری پایه ای به حساب میاد. مورخان فمینیست هنر مثل اونهایی که از مارکسیسم تاثیر گرفته بودن، با شکل گرایی مخالف بودن چون از دید اونها، آثار هنری و خود هنرمندان، زمینه ی فرهنگی روزگار خودشون رو بازتاب میدادن. بر پایه ی بینش فمینیستی، هنر و هنرمند رو نمیشه جدا از اون زمینه درک کرد. چالش فمینیستی دو گانه است: از یک طرف شیوه های مورد تبعیض واقع شدن زنان ، هم در مقام هنرمند و هم در مقام موضوع هنر در نظر گرفته میشه و از طرف دیگه، مورخان فمینیست هنر در فاش کردن آگاهی ها در مورد سهم مشارکت زنان ، هم در مقام هنرمند و هم در مقام پشتیبان، عامل های موثری بودن .
فمینیست ها نشون میدن که مردها کلن دستیابی بیشتری به امکانات تعلیم و تربیت هنری داشتن و رسمن تصویر زنان برهنه از روی مدل، برای زنان نقاش ناپسند شمرده میشده. علاوه بر اینها، زنان؛ گذشته از چند استثنا ، از دانشگاه هایی که از سده ی شانزدهم در اروپا بنیانگذاری شدن به دور نگه داشته میشدن و بحث فمینیست ها اینه که زنان همیشه در یک نور پردازی منفعل یا منفی نقاشی شدن که گزینش مضمون های معین ادبی و شمایل نگاشتی بر اون تاکید گذاشته میشده.